موقع صدقه دادن زرنگ باشید!
✅آیت الله مجتبی تهرانی:
❄️اگر میخواهی صدقه بدهی،
همین طوری صدقه نده؛
زرنگ باش، حواست جمع باشد.
صدقه را از طـرف امـام رضـــا
بــرای سـلامتی امام زمـان بـده!
این جوری
برای دو معصوم است؛
دو معصومی که خدا آنها را دوست دارد،
ممکن نیست خداوند این صدقه تو را رد کند
توهم اینجا حق واسطهگریات را میگیری.
تو واسطهای و همین حق واسطهگری است که اجازه میدهد تو به مراحل خاص برسی.
❤️امام صادق (علیه السلام) :
✳️صدقه دادن در و روز آن و نیز صلوات بر محمد (صلی الله علیه و آله) در و روز آن، برابر هزار حسنه است و هزار بدی به وسیلة آن نابود می شود و هزار درجه بر مقام آدمی افزوده می شود .
وسائل الشیعه ، ج 7 ، ص 413
•┈┈••✾❀❀✾••┈┈•
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
اجلاس سالانهی نماز از سوئی نشانهی حقگزاری در برابر فریضهئی است که میتواند بر همهی اعمال و فرایض دیگر، روح بدمد و آنها را کارآمد کند: إن قُبِلَت قُبِلَ ماسِواها» و از سوی دیگر خدمت بزرگی است به آنان که حقِّ این هدیهی الهی را ندانسته و در آن سهلانگاری میکنند.
نماز آنگاه که با خشوع و حضور گزارده شود جامعه را به صلاح و سداد در زبان و عمل میکشاند و اعتلاء میبخشد.
بخش مهمی از گرفتاریها و آلودگیهای ما براثر نپرداختن به این حقیقت هشدار دهنده است. از این رو ترویج نماز با همهی شیوههای اثرگذار، در شمار وظایف بزرگی است که همه باید بدان اهتمام ورزیم و شما دستاندرکاران این اجلاس بویژه عالم مجاهد جناب حجةالاسلام آقای قرائتی بحمدالله در این راه از توفیق الهی بهرهمند شدهاید.
آموزش و پرورش میتواند در این عرصه از اثرگذارترینها باشد.
مدارس را مزین کنید به نمازخوانی نوجوانان؛ این برترین تضمین برای سلامتی آیندهی جامعه است.
والسلام علیکم و رحمةالله و برکاته
سیدعلی ای
۱۳ آذر ۱۳۹۷
️نبی رحمت(صلی الله علیه وآله):
نشانه انسان صبور سه چیز است:
۱ ـ کسل نمى شود.
۲ ـ دل تنگ نمى شود.
۳ ـ از پروردگارش شکایت نمى کند.
چرا که وقتى کسل شود، حق را ضایع و تباه خواهد کرد، و هنگامى که دلتنگ شد، سپاسگزارى نمى کند و وقتى که از پروردگارش شکایت کند، گناه خواهد کرد.(بحارالانوار،71/86)
️مولی علی(علیه السلام):
کسى که بر مرکب صبر و بردبارى سوار شد به میدان پیروزى خواهد رسید.(بحارالانوار، 78/79)
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت عزیز ایران!
سردار بزرگ و پرافتخار اسلام آسمانی شد. دیشب ارواح طیبهی شهیدان، روح مطهر قاسم سلیمانی را در آغوش گرفتند. سالها مجاهدت مخلصانه و شجاعانه در میدانهای مبارزه با شیاطین و اشرار عالم، و سالها آرزوی شهادت در راه خدا، سرانجام سلیمانی عزیز را به این مقام والا رسانید و خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت. این شهادت بزرگ را به پیشگاه حضرت بقیةاللهارواحناهفداه و به روح مطهر خود او تبریک و به ملت ایران تسلیت عرض میکنم. او نمونهی برجستهای از تربیتشدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود، او همهی عمر خود را به جهاد در راه خدا گذرانید. شهادت پاداش تلاش بیوقفهی او در همهی این سالیان بود، با رفتن او به حول و قوهی الهی کار او و راه او متوقف و بسته نخواهد شد، ولی انتقام سختی در انتظار جنایتکارانی است که دست پلید خود را به خون او و دیگر شهدای حادثهی دیشب آلودند. شهید سلیمانی چهرهی بینالمللی مقاومت است و همهی دلبستگان مقاومت خونخواه اویند. همهی دوستان - و نیز همهی دشمنان - بدانند خط جهاد مقاومت با انگیزهی مضاعف ادامه خواهد یافت و پیروزی قطعی در انتظار مجاهدان این راه مبارک است، فقدان سردار فداکار و عزیز ما تلخ است ولی ادامه مبارزه و دست یافتن به پیروزی نهایی کام قاتلان و جنایتکاران را تلختر خواهد کرد.
ملت ایران یاد و نام شهید عالیمقام سردار سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او بویژه مجاهد بزرگ اسلام جناب آقای ابومهدی المهندس را بزرگ خواهد داشت و اینجانب سه روز عزای عمومی در کشور اعلام میکنم و به همسر گرامی و فرزندان عزیز و دیگر بستگان ایشان تبریک و تسلیت میگویم.
سیدعلی ای
✨✨
منبراخلاقی عالی
✳️حجت الاسلام عالی
☘کبوتربازهایی که پول برای امام صادق(ع) جمع کردند☘
مفضل ابن عمر از شاگردان خوب امام صادق علیه السلام بود. در کوفه زندگی می کرد و با افرادی که کبوترباز بود نشست و برخاست می کرد.
بعضی از مقدسین کوفه خیلی ناراحت شدند که او شاگرد امام صادق علیه السلام است چرا باید با آنها رفت و آمد کند. وقتی مقدسین به مدینه برگشتند به امام صادق علیه السلام موضوع را اطلاع دادند.
حضرت چیزی نفرمود و نامه ای به آنها داد و فرمود: این نامه را به مفضل بدهید و بگویید این نامه را در جمع بخوانید. همه را در مسجد جمع کردند و نامه حضرت را خواندند.
حضرت فرموده بود: ما یک نیاز و احتیاج مالی داریم اگر می توانید پول جمع کنید.
مقدسین کوفه شروع به بهانه آوردن کردند و گفتند ما قسط و بدهی داریم.
خبر به همان کبوتربازها رسید، قبل از اینکه جمعیت متفرق شوند کبوتربازها پول را به مسجد آوردند.
مفضل گفت: دیدید امام صادق علیه السلام می خواست به شما یاد بدهد که همین هایی که شما طرد کردید پای کار هستند، موقعی که نیاز به همکاری هست آنها پای کار هستند و شما همکاری نمی کنید.
خدا اولیاءش رو بین مردم پنهان کرده،ما نمیشناسیم،نباید کسی رو طرد کرد،نباید کسی رو به چشم حقارت دید.
┄┅═✧❁یازهرا❁✧═┅┄
✨رحمت خداوند ✨
زنی که صاحب فرزند نمی شد پیش پیامبر زمانش میرود و میگوید از خدا فرزندی صالح برایم بخواه.
پیامبر وقتی دعا میکند و وحی میرسد او را بدون فرزند خلق کردم.
زن میگوید خدا رحیم است و میرود.
سال بعد باز تکرار میشود و باز وحی می آید که بدون فرزند است. زن اینبار نیز به آسمان نگاه میکند و میرود.
سال سوم پیامبر وقت زن را با کودکی در آغوش می بیند.
با تعجب از خدا می پرسد: بارالها، چگونه کودکی دارد او که بدون فرزندخلق شده بود!؟
وحی میرسد: هر بار گفتم فرزندی نخواهدداشت ،او باور نکرد و مرا رحیم خواند. رحمتم بر سرنوشتش پیشی گرفت.
رسول اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم): بنده اى نیست که به خداوند خوش گمان باشد مگر آنکه خداوند نیز طبق همان گمان با او رفتار کند.
بحارالانوار ج ۴۲؛ ص ۳۸۴
✨﷽✨
خاطرات
✍حاج آقا قرائتی
در خیابان هاى مدینه قدم مى زدم که یکى از ایرانىها نظرم را به خود جلب کرد.
او با یکى از کاسب هاى مدینه حرفش شده بود. بحث بر سر جنگ ایران و عراق بود. مرد کاسب مى گفت: قرآن مى گوید: (والصلح خیر) حالا که صدام پیشنهاد صلح داده، چرا شما صلح را نمى پذیرید؟ زائر ایرانى نمى توانست او را قانع کند. زائران ایرانى نگاهشان که به من افتاد گفتند: آقاى قرائتى! بیا جواب این آقا را بده.
من به یکى از ایرانىها گفتم: یکى از طاقه هاى پارچه را بردار و فرار کن. او همین کار را کرد. صاحب مغازه خواست فریاد بزند، گفتم: (والصلح خیر)! خواست ایرانى را تعقیب کند گفتم: (والصلح خیر) ! گفت: پارچهام را بردند. گفتم: حرف ما هم با صدام همین است. ى کرده و خسارت زده، مى گوئیم جبران کند، بعد صلح کنیم. گفت: حالا فهمیدم.
کتاب خاطرات حاج آقا قرائتی
یکوقت آقای پزشکیان که قبلاً وزیر بهداشت بودند و الآن هم نماینده مجلس هستند، در اجلاس نماز آمد و مثل قشنگی برای نماز جماعت زد.
من این مثال را از ایشان یاد گرفتم.
گفت:وقتی شما یک انگشت داری چه میکنی؟ تلفن میگیری. به کسی گفتند: شغل شما چیست؟ گفت: تلفنچی!
گفتم: تلفن چی اگر باشی یک انگشت بس بود. آدم با یک انگشت میتواند تلفن چی باشد.
اگردو تا داشته باشی سطل ماست بلند میکنی، سه تا داشته باشی پرتقال و سیب زمینی برمیداری. چهار تا داشته باشی سطل آب هم بلند میکنی. پنج تا داشته باشی، آمپول هم میزنی.
یعنی هر انگشتی اضافه شود، به ده تا که رسید هیچکس حسابش را ندارد. در تاریخ بشر هیچکس نبوده بگوید: یک شغلی برای من پیدا شد که یک آدم یازده انگشت نیاز داشتند. من چون ده تا انگشت داشتم استخدام نشدم! یعنی به ده تا که رسید محدودیت ندارد. این مثال ایشان خیلی زیبا بود.
حاج آقا قرایتی
گزیدهای از وصیتنامه شهید سپهبد قاسم سلیمانی
خدایا برای دفاع از دینت، دویدم و افتادم و بلند شدم.
خدایا ثروت دستانم وقتی است که سلاح برای دینت به دست گرفتم.
خدایا ثروت چشمانم گوهر اشک دفاع از مظلوم است.
خدایا سپاس که مرا از اشک بر فرزندان فاطمه(س) بهرهمند نمودی.
سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به علما: حضرت آیتالله ای را مظلوم و تنها میبینم. او نیازمند همراهی شماست.
خدایا سپاس که سرباز خمینی کبیر شدم.
خدایا شکرگزارم که مرا در مسیر حکیم امروز اسلام، ای عزیز قرار دادی.
امام، اسلام را پشتوانه ایران کرد.
خدایا مرا بپذیر آنچنان که شایسته تو باشم.
به فرزندان شهدا به چشم ادب و احترام بنگرید.
سپهبد قاسم سلیمانی خطاب به یون: در رقابتها و مناظرات، دین و انقلاب را تضعیف نکنید.
با فرزندان و پدر و مادر شهدا همیشه مانوس بودم.
در مسائل ی، ولایت فقیه را بر سایر امور ترجیح دهید.
دوست دارم کرمان همیشه با ولایت بماند.
امروز به تقدیر الهی از میان شما رفتهام.
نیروهای مسلح را برای دفاع از اسلام و کشور احترام کنید.
فرزندانتان را با نام و تصاویر شهدا آشنا کنید.
حرمت ولایت فقیه را حرمت مقدسات بدانید.
اگر خیمه جمهوری اسلامی آسیب ببیند، بیتاللهالحرام و قرآن آسیب خواهد دید.
برای نجات اسلام، خیمه ولایت را رها نکنید.
امروز، قرارگاه حسینبنعلی ایران است.
فشار دشمنان، شما را دچار تفرقه نکند.
خدای عزیز! سالهاست از کاروان شهدا جاماندهام.
خداوندا مرا پاکیزه بپذیر، آنچنان که شایسته دیدارت شوم.
خدایا برای دفاع از دینت، خندیدم و خنداندم، گریستم و گریاندم.
خدایا مرا به قافلهای که به سویت آمدند، متصل کن.
شهادت میدهم که قیامت حق است. قرآن حق است. بهشت و جهنّم حق است. سؤال و جواب حق است. معاد، عدل، امامت، نبوّت حق است.
خداوندا! در دستانم چیزی را ذخیره کردهام که به این ذخیره امید دارم و آن روان بودن پیوسته به سمت تو است. وقتی آنها را به سمتت بلند کردم، وقتی آنها را برایت بر زمین و زانو گذاردم، وقتی سلاح را برای دفاع از دینت به دست گرفتم؛ اینها ثروتِ دست من است.
برخویشتن بدی نکن!
شخصی به اباذر نوشت: به من چیزی از علم بیاموز! اباذر در جواب گفت: دامنه علم گسترده است ولی اگر می توانی بدی نکن بر کسی که دوستش می داری.
مرد گفت: این چه سخنی است که می فرمایی آیا تاکنون دیده اید کسی در حق محبوبش بدی کند؟
اباذر پاسخ داد: آری! جانت برای تو از همه چیز محبوب تر است. هنگامی که گناه می کنی بر خویشتن بدی کرده ای.
بحارالانوار، ج 22، ص 402
✍ مرحوم علامه محمد باقر مجلسى
ahsanalghool@
پادشاهی از وزیرش پرسید: بگو خداوندی که تو می پرستی چه می خورد، چه می پوشد و چه کار می کند و اگر تا فردا جوابم نگویی عزل می گردی
وزیر سر در گریبان به خانه رفت. وزیر غلامی داشت که وقتی او را در این حال دید پرسید که او را چه شده؟
او حکایت بازگو کرد.
غلام خندید و گفت: ای وزیر عزیز این سوال که جوابی آسان دارد.
وزیر با تعجب گفت: یعنی تو آن را می دانی؟ پس برایم بازگو . اول آنکه خدا چه می خورد؟
-غم بندگانش را، که می فرماید من شما را برای بهشت و قرب خود آفریدم. چرا دوزخ رابرمی گزینید؟
-آفرین غلام دانا.
- خدا چه می پوشد؟
-رازها و گناه های بندگانش را
- مرحبا ای غلام.
وزیر که ذوق زده شده بود، سوال سوم را فراموش کرد و با شتاب به دربار رفت و به پادشاه بازگو کرد ولی باز در سوال سوم درماند، رخصتی گرفت و شتابان به جانب غلام باز رفت وسومین را پرسید.
غلام گفت: برای سومین پاسخ باید کاری کنی.
-چه کاری؟
-ردای وزارت را بر من بپوشانی، و ردای مرا بپوشی و مرا بر اسبت سوار کرده و افسار به دست به درگاه شاه ببری تا پاسخ را باز گویم.
وزیر که چاره ای دیگر ندید قبول کرد و با آن حال به دربار حاضر شدند.
پادشاه با تعجب از این حال پرسید: ای وزیر ای چه حالیست تو را؟
و غلام آنگاه پاسخ داد که این همان کار خداست که شاه، وزیری را در خلعت غلام وغلامی را در خلعت وزیری حاضر نماید.
پادشاه از درایت غلام خشنود شد و بسیار پاداشش داد و او را وزیر دست راست خود کرد.
میگویند: یک بنده خدایی به هرکس میخواست کمک کند، اول دینش را میپرسید. میگفت: شما فقیر هستی؟ کمک میخواهی؟ اول بگو ببینم نماز میخوانی؟ حمدت را بخوان ببینم نمازت درست است؟ یکی دیگر میگفت: شما فقیر هستید؟ حجابت خوب است؟ حجابت خوب نباشد کمک شما نمیکنم. آن چیه؟ سیگاری هستی؟ من به سیگاری کمک نمیکنم. دیگر چیه؟ یک مرده شوری بی پول شد، رفت پهلوی این آقا گفت: آقا مدتی است کسی نمرده و ما بی پول شدیم. گفت: کمک میخواهی؟ گفت: بله، گفت: نماز میخوانی؟ گفت: بله، نماز میخوانم و مسلمان هستم. گفت: بخوان حمد و سورهات را. گفت: خوب کفن، غسل که میکنی غسل مرده چطور است؟ خوب. وقتی مرده را خاک کردی تلقین هم میخوانی؟ تلقین چطوری است؟ این مرده شور خسته شد و گفت: آقا دم آخر بعد از تلقین، یک چیزی هم داریم در گوشش میگوییم. گفت: چه میگویی؟ گفت: میگویم مرده خوشا به حالت رفتی نیازت به این حاج آقا نیفتاد.
حاج آقا قرائتی
ما را در ایتا هم دنبال کنید
https://eitaa.com/joinchat/1998454818C5655280e8e
حمد خدا
✍روزی جوانی از پدرش پرسید: معنی حمد چیست؟ پدرش گفت: پسرم، گمان کن در شهر میروی و سلطان تو را میبیند و سلطان بدون اینکه به او چیزی ببخشی، وزیر را صدا کرده و به تو کیسهای طلا میبخشد. آیا تو از وزیر تشکر میکنی یا سلطان؟؟ پسر گفت: از سلطان. پدر گفت: معنی شکر هم این است که بدانی هر نعمتی که وجود دارد از سلطان (خدا) است. اگر کسی به تو نیکی میکند او وزیر است و این نیکی به امر خداست.
پس او لایق همه حمدها
درباره این سایت